کارآفريني، نزد افراد مختلف تعاريف متفاوتي دارد. محققان و صاحبنظران حوزه کارآفريني نيز تعاريف مختلفي را از اين پديده شايع ارائه داده اند. اما واقعيت کارآفريني چيست؟کارآفريني يکي از رشتههاي جديد حوزه کسب وکار است. همگان بر اهميت کارآفريني به عنوان«موتور محرکه اقتصاد» صحه ميگذارند. با اين وجود درک مناسبي از اين پديده در ميان […]
کارآفريني، نزد افراد مختلف تعاريف متفاوتي دارد. محققان و صاحبنظران حوزه کارآفريني نيز تعاريف مختلفي را از اين پديده شايع ارائه داده اند. اما واقعيت کارآفريني چيست؟
کارآفريني يکي از رشتههاي جديد حوزه کسب وکار است. همگان بر اهميت کارآفريني به عنوان«موتور محرکه اقتصاد» صحه ميگذارند. با اين وجود درک مناسبي از اين پديده در ميان اقشار جامعه وجود ندارد. لازمه هر فعاليت درآمدزا، برخورداري از روحيات کارآفريني و مهمتر از همه، قدرت عملي کردن ايده و خلاقيت ميباشد. قدرتي که هر کارآفرين را قادر ميسازد با استفاده از تجربه و دانش شخصي خود، شناخت و به کارگيري تجارب ديگران و اطلاع کامل از فرصتها، ايده خود را به فعاليتي جذاب (از لحاظ ارزش سرمايهگذاري، کسب درآمد و سودآوري) تبديل کند.
خلاقيت، مهمترين ويژگي افراد کارآفرين است. کارآفرينان، افراد نوآوري هستند که کمبودها و نواقص موجود در محصولات (و خدمات) را درک ميکنند. کارآفرين موفق فردي است که نسبت به اطلاعاتي که دريافت ميکند از هوشياري بالايي برخوردار است و اين اطلاعات را به عنوان ابزاري براي موفقيت در کسب وکار مورد توجه قرار ميدهد. بنا به نظر ژوزف شومپيتر، محيط، مهمترين منبع فرصتهاي کارآفريني است؛ بدين معني که فرصتهاي کارآفريني که در جامعه وجود دارند از محيط سرچشمه ميگيرند. محيط را ميتوان به محيط خرد و کلان تقسيم نمود. به منظور تحليل محيط کسب وکار، الگوها و مدلهاي مشخصي وجود دارد که ميتوان به کمک آنها به تحليل محيط و ارزيابي فرصتهاي کسب وکار پرداخت.
كارآفريني، فعاليتي شامل كشف، ارزيابي و بهرهبرداري از فرصتها، به منظور معرفي محصولات و خدمات، روشهاي سازماندهي، بازارها، فرآيندها و مواد اوليه جديد، از طريق تلاشهاي سازمانيافتهاي است كه قبلا صورت نگرفته است. تعريف فوق را ميتوان به چند بخش اصلي تقسيم کرد: ۱- فرصت؛ ۲- فرآيند کارآفريني؛ شامل کشف، ارزيابي و بهرهبرداري از فرصتها ۳- انواع نوآوري. اين اجزا، پيکره کارآفريني را تشکيل داده و فعاليتي که هر يک از اين اجزا را نداشته باشد نميتوان به عنوان کارآفريني در نظر گرفت. ممكن است بيان شود كه شهرهاي كارآفرين قرنها است كه وجود دارند. در اصطلاح ساختارهاي رسمي و استراتژيهايي كه خلاقيت اقتصادي را حمايت ميكنند، اين موضوع واقعيت دارد. اما اين بحثها، شهر را به عنوان ماشينهايي كه ايجاد ثروت ميكنند( بدون در نظر گرفتن شكل خاص آن)، نگاه ميكنند. بنابراين در انديشيدن به اهميت نقش شهرهاي كارآفريني در ايجاد ثروت غافل ميشوند. ادبيات سيستم رشد و توسعه شهري، خلق ثروت را با مزيت پويايي سرمايه تركيب نميكند و شباهتهاي كمي با ديدگاههاي ما دارد. اما مطالعات دستگاه رشد شهري بيشتر مرتبط با استراتژيهاي توسعه يافته شهري و اتحاد سياسي تا مباحث محاسبات بين عددي است، كه از آنها حمايت ميكند. جهت آشنايي با مفاهيم شهر کارآفرين، مصاحبهاي با دکتر پورنصر کارشناس کارآفريني انجام داديم که در ادامه ميخوانيد.
تعريف شما از شهر كارآفرين چيست؟
کارآفريني شهري، آن قبيل فعاليتها و اقداماتي را تشويق ميکند که ظرفيت شهر براي افزايش ارزش دارائيها، مبناي مالياتي و رشد اشتغال افراد را افزايش دهد. به طور خاص، تعريف شهر كارآفرين در سه بعد ارايه ميگردد:
يك شهر كارآفرين، استراتژيهاي خلاقيت رقابت اقتصادي را از طريق ديگر شهرها و محيطهاي اقتصادي حفظ و افزايش ميدهد. استراتژيهاي خلاقيت در شهر کارآفرين، واقعي و انعطاف پذيرند و استراتژيهاي مشروط نيستند، بلكه به طور كم يا زيادي به طور واضحي فرمولبندي شده و در شكل كارآفرين به طور فعال دنبال ميشود. موسسان شهرهاي كارآفرين مباحث كارآفريني را ميپذيرند و شهرها را به عنوان يك كارآفرين توصيف کرده و به عنوان كارآفرين عرضه ميكنند. اولين و دومين معيار شهرهايي با عملكرد خوب اقتصادي را از شهرهاي كارآفرين متمايز ميكند. هر شهري كه عملكرد خوبي دارد كارآفرين نيست و هر شهر كارآفرين، عملكرد خوبي ندارد. معيار دوم مستقيماً به شرايط كه در آن شهرها ميتوانند ادعا كنند كه به صورت يكپارچه و استراتژيك عمل ميكند و در آن شرايط اجتماعي خاص قادر است منافع شهر را در آينده تأمين كند. معيار سوم براي تمايز بين شهر كارآفرين از سيستم شهر غير كارآفرين است. سيستمهاي شهري و بلوكهاي شهر، انواع مختلف استراتژيهاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي- فرهنگي را دنبال ميكنند. فقط برخي پذيرفتند كه كارآفريني به طور واضحي با استراتژي كارآفريني انطباق دارد. ديدگا بنده، در مورد معيار اول و دوم منطبق و تحت تأثير شومپيتر يک متفکر كه سمبل سرمايه داري معاصر است، كسي كه كارآفريني را به عنوان ايجاد فرصت براي كسب سود مازاد از طريق تركيبات جديد يا خلاقيت دارد. در بعد سوم نظر من بر گرفته از نظريات هاروي است، متفكر سرمايه داري پست مدرني كه ايدههايي در تغيير مديريتگرايي شهري به كارآفرينيگرايي شهري ارايه داد، است.
مثالها و مواردي را ميتوانيد مطرح کنيد که در شرايط فعلي کشور، نمود بيشتري داشته باشد؟
بلي، خوشبختانه کشور ما پتانسيلهاي زيادي براي اين موضوع دارد. به عنوان نمونه، تأکيد بر گردشگري، ايجاد جاذبههاي گردشگري، تشويق رويدادهاي موقتي (همچون جشنواره، نمايشگاه و…) در يک منطقه خاص، همگي به اقتصاد شهر کمک ميکنند. سرمايه گذاريهايي از اين دست، ميتواند علاجي موقتي و فوري براي مشکلات شهر باشد. هم اکنون بسياري از شهرهاي جهان در تسهيلات ورزشي سرمايهگذاري ميکنند. به عنوان مثال، شهرهاي کشورهاي حاشيه خليجفارس سرمايهگذاريهاي گستردهاي را به منظور ساخت استاديوم و به دست آوردن ميزباني رقابتهاي رسمي ورزشي کردهاند. چنين سرمايهگذاريهايي ممکن است موجب به وجود آمدن مشکلات کلان اقتصادي گردند. براي برگزاري چنين مسابقاتي و جذب گردشگر (يا تماشاچي)، بايد علاوه بر ساخت استاديوم، سرمايهگذاريهايي در ساير جنبهها نيز صورت گيرد که همگي ريسک بالايي دارند ولي در حالت کلي براي ايجاد فضاي جديد شهري، ريسکهاي مالي هميشه وجود داشته است. در کل دنيا اين موضوع مطرح هست که بسياري از شهرها و رهبران آنها به منظور اينکه از گردونه رقابت با ساير شهرها عقب نيفتند، اقدام به ساختوسازهاي فرهنگي و ورزشي ميکنند. اين امر علاوه بر اتقاي وجهه شهر، پيامدهاي اجتماعي و سياسي نيز به همراه دارد. انسجام اجتماعي، غرور و افتخار شهري و وفاداري به شهر از جمله تبعات اجتماعي است که چنين پروژههايي در افکار عموميبه وجود ميآورد. به عنوان مثال، افزايش گردشگري، موجب افزايش فروش فروشگاهها شده، رونق حمل و نقل را در بر دارد و اين امر موجب افزايش توليد، توزيع و خدمات ميگردد. از اين رو، به طور کلي ميتوان بيان داشت که افزايش گردشگر موجب افزايش فعاليتهاي افراد منطقه ميگردد. هر چه سرمايه گذاري در اين بخش و در چنين پروژههايي بيشتر باشد، تعصب افراد نسبت به منطقه اي که در آن زندگي ميکنند بيشتر شده و افراد زيادي نيز مشتاق زندگي در چنين نواحي خواهند شد و اين چرخه به صورت صعودي افزايش مييابد.
نحوه شکلگيري و تکامل نظريه شهر کارآفرين چگونه بوده است؟
در خلال دو دهه اخير، تمام تلاشها بر اين بوده که نقش شهري شدن را در تغييرات اجتماعي، و به خصوص تحت شرايطي که ارتباطات اجتماعي عمدتا بر اساس سرمايه داري شکل گرفتهاند، تشريح شود. از آنجائي که فرآيندهاي شهري، بر اساس منطق سرمايه داري و تجميع سرمايه شکل گرفتهاند، به نوبه خود شرايطي را براي تجميع سرمايه فراهم ميآورند. طرفداران منطق سرمايه داري، همچون هر فرد ديگري از تاريخچه رويکرد خود دفاع ميکنند، اما نبايد از شرايط و ويژگيهاي بروز اين منطق دفاع کنند، در حالي که خودشان سهم عمده اي در به وجود آمدن اين شرايط داشته اند. با اين حال، همواره شهري شدن جداي ساير تغييرات اجتماعي در نظر گرفته شده است. پيشرفت فناوري، توسعه ارتباطات اجتماعي، عادتهاي مشتريان، سبکهاي زندگي و مواردي از اين دست، مواردي هستند که بايد در موضوعات مرتبط با شهري شدن و نظام سرمايه داري مورد لحاظ قرار بگيرند. البته اين موضوع که شهر کارآفرين ابتدا در جوامع سرمايهداري شکل گرفته، به هيچ عنوان به اين معني نيست که ساير حکومتها امکان استفاده از و پيادهسازي آنرا ندارند. زيرا در هر جايي که امکانات و فضاي مناسب مهيا گردد، بستر براي توسعه وجود خواهد داشت. بر اين اساس نکته حائز اهميت، نفوذ و نهادينه شدن اين رويکرد در ميان سياست گذاران کشورهاي مختلف جهان است.
در سال ۱۹۸۵، کنفرانسي در شهر ارلئانز برگزار شد که در آن اقشار مختلف دانشگاهي، صاحبان کسب و کار و سياستگذاران هفت کشور برتر سرمايهداري شرکت داشتند. هدف اين کنفرانس، تبيين فعاليتهايي بود که ميبايست توسط دولتمردان و در واکنش به از دست رفتن جايگاه اقتصادي و مالي بسياري از شهرهاي بزرگ جوامع سرمايه داري، صورت ميگرفت. نتايج اين کنفرانس که همگان در رابطه با آن اتفاق نظر داشتند عبارت بود از اينکه: مقامات رسمي شهرها بايد توجه ويژهاي را به نوآوري و کارآفريني مبذول داشته و از طريق درآمدهاي حاصل از چنين فعاليتهايي، آيندهاي بهتر را براي شهروندانشان به ارمغان بياورند. تنها موردي که در رابطه با آن اختلاف نظر وجود داشت، نحوه دستيابي به اين هدف بود که آيا مقامات رسميشهرها ميبايست به صورت مستقيم اقدام به راه اندازي کسب و کارهاي جديد کنند؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، اين دخالت بايد تا چه حدي باشد؟ آيا آنها خودشان بايد به عنوان منبع استخدام و اشتغالزايي باشند؟ آيا آنها بايد خود را متعهد به ايجاد زيرساختهايي کنند که موجب رونق فعاليتهاي اقتصادي گردد؟ از اين جهت اين کنفرانس را مورد بررسي قرار داديم که بهترين نمونه در رابطه با دغدغه دولتمردان سرمايهدار از افول شهرهاي بزرگ شان است. به عبارت ساده ميتوان بيان داشت که رويکرد مديريتي شهرهاي بزرگ که در دهه ۱۹۶۰ ميلادي حاکم بود، در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ ميلادي جاي خود را به رويکردي نوآورانه و کارآفرينانه داد. به نظر ميرسد در سالهاي اخير، اتفاق نظر گستردهاي در کشورهاي پيشرفته سرمايه داري مبني بر استفاده از رويکرد کارآفرينانه به منظور توسعه اقتصادي، وجود دارد.
به نظر شما، با چه فعاليتهايي ميتوان شهر و فعاليتهايش را به سمت کارآفريني سوق داد؟
فعاليتهاي بسياري براي شکلگيري شهرهاي کارآفرين پيشنهاد ميشود، مواردي که به نظر من ميتواند مثمر ثمر باشد، چنين فعاليتهايي است:
۱- معرفي انواع مكان يا فضاي شهري جديد براي تهيه، ارايه خدمات، كار، پاسخگويي به افراد و…
نمونههاي اخير شامل شهرهاي خوشفكر، شهرهاي در مسير گذر، شهرهاي فرهنگي و شهرهاي سازماندهي شده در اطراف حملونقلهاي يكپارچه و گسترش خطوط زيرزميني.
۲- روشهاي جديد از فضا يا مكان توليدي که امتيازات خاص محلي را براي فرآيند خدمات/كالاها و يا ديگر فعاليتهاي شهري ايجاد ميكند. نمونه اخير شامل نصب زيرساختهاي فيزيكي، اجتماعي، سايبرنتيك و يا ايجاد فرمهاي جديد از ارتباط بازار كاري ميباشد.
۳- آغاز كارهاي جديد اعم از اينكه بوسيله قرارگرفتن در مكانهاي خاص شهري در محدوده جديد و يا اصلاح در انحراف فضايي از مصرف از طريق بالابردن شرايط زندگي براي افراد مقيم، كساني كه روزانه رفت و آمد ميكنند، و بازديدكنندگان (براي نمونه سرمايهگذاري در فرهنگ منطقه، فعاليتهاي مرتبط با فصلهاي پركار منطقه، …)
۴- يافتن منابع جديد از ملزومات که مزاياي رقابتي را بالا ببرند. نمونهها شامل منابع جديد يا طرحهايي از مهاجرت، يافتن منابع جديد شهري از منابع مالي از مكانهاي مختلف منطقه.
به نظر من، هر كدام از موضوعاتي که بيان شد، ميتواند پايه امكانپذير از استراتژيهاي شهري را به طور واضح فراهم كند، با اين شرط که ساير ارگانها و سازمانهاي ذيربط نيز در تعاملاتشان، همکاري لازم را با متولي اصلي توسعه کارآفريني شهري و شهر کارآفرين داشته باشند. اين شرايط نه تنها مورد نياز است بلكه ميتواند به خوبي از عملکردهاي سليقهاي به بازار ماشين كارآفريني فرموله شده مشخص يا استراتژيهاي مديريت شده پديدار شوند.
در سوال پيشين، به ارگانها و سازمانهاي ذيربط اشاره داشتيد، عمده فعاليتهايي که براي اين سازمانها وجود دارد در چه زمينه است؟
اين سازمانها عمدتاً، براي بسيج نيروهاي اجتماعي متفاوت و ظرفيتهاي اطراف پروژههاي كارآفريني رايج، استفاده ميشود. عناصر كليدي اينجا شامل گفتمان قانون اساسي از الگوهاي اقتصادي، هويتها، آداب که ادعاهايي را درباره علايق کارآفرينانه يک جامعه فرضي توجيه ميکنند، و مجموعه پروژههاي مرتبط با آن، ماهيت و شايستگيهاي بازيگران که داراي استراتژيهاي کارآفرينانه هستند، مکانيزمهاي بين فردي و سازماني، که از طريق آن، اين نيروها بسيج شده و با هم ارتباط مييابند، و حالتي که در اين مکانيزمها با آرايش وسيعتر اجتماعي جاسازي شدهاند. متغيرهايي که بر توانايي توسعه کارآفريني در شهر تأثير زيادي دارند، شامل: ارتباطات مكاني مركزي و محلي، بخشهاي سياسي، شركتها، مشاوران، ارتباطات تجاري، اتاق تجارت، سازمانهاي كارفرمايي، گروههاي كسب و كار، واحدهاي تجاري، انجمنهاي تجاري، گروههاي شهروندان و اجتماعي، سازمانهاي خودجوش، شركايعمومي و خصوصي، موسسات آموزشي محلي و موسسات مذهبي، حركتهاي اجتماعي و اجتماعات باشد. بدين ترتيب، ظرفيت دنبال سازي استراتژيهاي كارآفريني، بطور آشکاري به وضعيت ساختارهاي نهادي/ محلي و همينطور عوامل گستردهتر اقتصادي، سياسي، اجتماعي- فرهنگي بستگي خواهد داشت. بطور خاصتر، استحكام چنين پروژههايي به جاسازي اشخاص وارد شده، سازمانهاي ورودي و موسسات آنها و همينطور امکانپذيريشان در پرتو محدوديتهاي ساختاري موجود و افق فعاليتها بستگي خواهد داشت.
نمونههايي از سياستهاي موفق در زمينه توسعه شهر کارآفرين در ذهن داريد؟
به عنوان يك موضوع روشن و از تجربه موفق، ميتوانيم به هنگکنگ اشاره کنيم. هنگكنگ تاريخچه طولاني در زمينه كارآفريني شهري دارد و به دليل تغييرات اقتصادي و سياسي محيطي استراتژيهاي گوناگوني در آن ايجاد شده است. دوران شکلگيري شهر کارآفرين در هنگکنگ به سال ۱۹۷۹ برميگردد، يعني سالي كه چين براي نخستين بار درهاي كشورش را از طريق تلاشهاي كنوني هنگكنگ براي تثبيت موقعيت خود در بحران آسيا براي سرمايهداران خارجي گشود. به طور نامعيني بين جهاني شدن با حفظ ارزشهاي فرهنگي و استراتژيهاي جهاني شدن شهري پيچيدگي وجود دارد. با باز شدن درهاي كشور چين، هنگكنگ اين فرصت را بدست آورد تا در بازار صادرات منافع خود را افزايش دهد. اين امر به طور سنتي از طريق تطابق استراتژي شهرنشيني فراگير شهرستانها، شهرها و ساكنين جنوبي چين تسهيل شد. اين امر سبب شد تا هنگكنگ به عنوان يك مركز توليد كننده و سازنده شناخته شود. فاصله وصل با ظهور هنگكنگ به عنوان مركز خدمات براي شركتهاي محلي، منطقهاي و بينالمللي پر شد. در مقابل اين تغييرات، بخشهاي دولتي، نيمه دولتي و خصوصي استراتژيهاي شهرنشيني فراگير خود را بر هنگكنگ ارائه دادند كه برخي از اين اسراتژيها براي تقويت استراتژي توليد و برخي از آنها براي توسعه خدمات توليد كننده تغييرات اقتصادي دو بعد جهاني و منطقهاي موثر بود.
در شرايط فعلي، استراتژي کلي بر مديريت شهرها ميباشد، به نظر شما چگونه ميتوان اين موضوع را با رويکرد شهر کارآفرين جايگزين کرد؟
من در مطالبي که به رشته تحرير در آوردهام، چهار گزينه اصلي را براي کارآفريني شهري ذکر کرده ام. هر کدام از اين گزينهها، موضوعات مشخص و متمايزي را تحت پوشش قرار ميدهد. با ترکيب اين موارد، شما ميتوانيد به مجموعه اي مناسب دسترسي داشته باشيد که نحوه توسعه نظامهاي شهري را تشريح ميکند.
۱- رقابت در درون بازار کار بينالمللي به معني بهرهمند شدن از مزاياي خاصي که ميتوان از آن به منظور توليد کالا و خدمات بهره گرفت. برخي از اين مزايا، ناشي از پايگاه منابع (نفت که موجب رونق صنعت در استانهاي جنوب کشور ميتواند باشد)، يا مکان(مزيتهايي که شهرهاي ساحلي استانهاي حاشيه درياي خزر از آن بهرهمندند) هستند. اما موارد ديگري نيز ميتوان ذکر کرد که در نتيجه سرمايهگذاري بخش دولتي و خصوصي در زيرساختار صورت گرفته و موجب افزايش قدرت رقابتي ناحيه، در توليد کالا و ارائه خدمات شده است. دخالت مستقيم در معرفي فناوريهاي نوين، خلق محصولات جديد و يا کمک به راه اندازي کسب و کارهاي جديد نيز در همين راستا مورد ارزيابي قرار ميگيرد. به عبارت ديگر، در بسياري از پروژههايي که سرمايهگذاران يا توليدکنندگان براي شهر يا استان خود برنامهريزي ميکنند، روي کمکهاي دريافتي از دولت يا مقامات شهري نيز حساب ميکنند. رقابتپذيري در سطح بينالمللي، به کيفيت، کميت و هزينه عرضه نيروي کار بستگي دارد. زماني که مقامات محلي و ساير موسسات بزرگ، مانند بيمارستانها و دانشگاهها، روشهايي را براي کاهش هزينههاي خود بيابند، به راحتي ميتوان بخشي از هزينههاي منطقه را کاهش داد. افزايش کيفيت نيروي کار، هر چند ممکن است در ابتدا هزينههاي زيادي را به همراه داشته باشد، اما اين موضوع نيز نقش قابل ملاحظه اي در بهبود کيفيت و کاهش هزينههاي منابع دارد. در نهايت، مشکل انباشتگي و تراکم اقتصادي در نواحي شهري وجود دارد. توليد کالاها و ارائه خدمات، تنها به تصميمهاي واحدهاي اقتصادي بستگي نداشته، بلکه کارايي سيستمهاي توليد مباحث کلان اقتصادي نيز در اين امر دخيل هستند.
۲- نواحي شهري، همچنين ميتوانند موقعيت رقابتي خود را به نسبت مصرف نيز افزايش دهند. جذب گردشگر، يکي از مواردي است که در اين مورد اهميت مييابد. سبک مصرف نواحي شهري در شرايط رکودي اقتصادي، بيکاري و هزينه بالا مشکلات عمده اي را به وجود ميآورند، با اين وجود چيزي از اهميت قدرت مصرف کنندگان در اقتصاد کاسته نميشود. سرمايهگذاري جهت به دست آوردن پولهاي مصرفکنندگان، به دنبال رکود اقتصادي مطرح ميشود. نوآوريهايي که در عرصه فرهنگ و ورزش روي ميدهد، به عنوان بخشهاي جديدي هستند که بر استراتژيهاي شهرهايي نظير تهران و ساير شهرهاي بزرگ کشور ميتواند تأثير بگذارد. با اين تفاسير، مسئولين شهرها بايد تمام تلاش خود را ميکردند تا شهر خود را به عنوان مکاني بهتر براي زندگي و يا گذراندن وقت( به عنوان مثال؛ گردشگران) بسازند. اين قبيل فعاليتها علاوه بر اينکه فرصتهاي جديد اشتغالزايي را ايجاد ميکنند، درآمدزايي بالايي داشته و تسهيلات و زيرساختهاي ايجاد شده در چنين پروژههايي هم موجب افزايش رفاه مردم بوميشده و هم گردشگران بيشتري را به شهر جذب ميکنند. همچنين، سرمايه گذاريهايي نيز ميتواند بر روي جشنوارهها و رويدادهاي فرهنگي صورت بگيرد. هنر و فرهنگ امروزه موجب به وجود آمدن بسترهاي کسب و کار زيادي شدهاند.
۳- در رابطه با کارآفريني شهري، بايد به تلاشهاي گسترده اي نيز اشاره کرد که به منظور به دست گرفتن کنترل منابع مالي، گردآوري و پردازش اطلاعات (شامل رسانهها) صورت ميگيرد. براي اين موضوع، ميتوان چنين بحث کرد که اغلب بايد هزينه زيادي را صرف ايجاد زيرساختار کرد. کارايي در عرصه ارتباطات بين المللي، در اين رابطه اهميت بالايي دارد. اين امر به معني سرمايه گذاري گسترده در حمل و نقل و ارتباطات( به عنوان مثال خطوط هوايي) و همچنين ايجاد زيرساختهايي که هزينه و زمان مبادلات را به حداقل برسانند، است. ارائه خدمات پشتيباني متنوع که به گردآوري و پردازش اطلاعات کمک ميکنند و در نهايت بهره مندي از نيروي کار ماهر( که نيازمند صرف هزينههاي آموزشي بالايي در حوزههايي همچون ارتباطات، رسانه و فناوريهاي پيشرفته است) در اين خصوص اهميت ويژه اي دارد. در اين حوزه، رقابت بين شهري هزينه بسياري را در بر دارد اما اين امر در کشور ما ناگزير به نظر ميرسد. با تمام اين تفاسير، آينده روشني پيش روي چنين شهرهايي است که مبتني بر فناوريهاي اطلاعاتي پيشرفته اي بوده و از کارايي بالايي برخوردارند.
۴- در شرايط فعلي و نيمنگاهي که به ظهور فناوريهاي پيشرفته داريم، ميتوانيم چنين بيان کنيم که شهرهايي که به نحو بهتري بتوانند از اين فناوريها استفاده کنند، ميتوانند تعداد کسب و کارها و در نتيجه سطح اشتغال را افزايش دهند. نمونه موفق اين موضوع در انگلستان اتفاق افتاده و مورد تأييد قرار گرفته است.
علاوه بر مواردي که بيان داشتيد، موضوعات ديگري نيز در اين زمينه ميتواند به عنوان بستر مناسب مطرح شود؟
زمينه براي فعاليتهاي نوآورانه در شهرها و مخصوصاً کلانشهرهايي نظير تهران، بسيار زياد است. موضوع مهم، توانايي در برنامهريزي و تدوين استراتژيهاي توسعه است. هدايت فعاليتهايي که مدنظر سياستگذاران ميباشد، يک فعاليت محوري بوده و بسار هزينهبر و زمانبر ميباشد.
با تشکر از وقتي که در اختيار ما قرار داديد، اگر مطلبي را در انتهاي مصاحبه در نظر داريد، بفرماييد.
بنده هم از شما به خاطر انجام مصاحبه کمال تشکر را دارم. موضوعات توسعه شهري و مخصوصاً کارآفريني شهري و شهر کارآفرين، جزو مباحث علمي و بسيار جذابي است که اميدوارم در برنامهها و سالهاي آتي بيشتر مورد توجه قرار گيرد. هر کسي از مسوولين، به توان خود و امکاناتي که در اختيار دارد، بايستي به موضوعات مذکور بها داده و فعاليت نمايد. به اميد اينکه شهرهاي ما نيز در ليست موارد موفق شهر کارآفرين آورده شود.
روزنامه مردم سالاري / شماره۳۱۴۷/ تاريخ ۱۳ اسفندماه سال ۱۳۹۱/ صفحه ۸
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت < <دیوار خبر>>مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.